ساختار انواع فعل ماضي فارسي در عربي و چند نكته صرفي و نحوي
1ـ فعل ماضي بعيد :
الف) « كان » به مقتضاي صيغه + « قد » + فعل ماضي
ب) فعل ماضي + فاعل يا مفعول (معرفه) + واو حاليه + قد + ماضي فعل مورد نظر مانند نَظَر الصبي الي امه و قد اصغر وجهه .
2ـ ماضي منفي بعيد :
الف) « ما » نافيه + كان + ماضي
ب) لم + يكون + ماضي
ج) لم + يكاد + مضارع + حتي + فعل بعدي
د) « ما » نافيه + كاد + مضارع + حتي + فعل بعدي . مانند لم اكد (ماكِدْتُ) اَقْتَرِبُ منه حتي ذهب .
3ـ ماضي استمراري :
الف) كان يا عاد + مضارع
ب) لو + فعل شرط و جواب شرط ، مانند : لو درسنا لَنَجَحْنا .
ج) فعل ماضي + فاعل يا مفعول (معرفه) + واو حاليه + مبتدا + خبر (فعل مضارع)
د) فعل ماضي + فاعل يا مفعول (نكره) + فعل مضارع ، مانند : رَأيْتُ تلميذا يقرا الدرس .
4ـ ماضي استمراري منفي :
الف) ما كان + مضارع
ب) ما كان + لام جحود + مضارع منصوب
ج) كان + لا + مضارع ، مانند : كان الطفل لايلعب .
د) لم + يكون + مضارع
ه) لم + يعود + مضارع ، مانند : الصفل لَمْ يَعُدْ يَتَحَمَّل الاْلآم .
5ـ ماضي نقلي :
الف) قد + ماضي
ب) طالما كَثُرَما قَلَّما + ماضي فعل مورد نظر . مانند : كثر ما عدت الي نفسي . طالما خاب رجاؤه .
تبصره : قد قبل از مضارع بيايد اغلب به معناي تقليل است .
مانند : قد يصدق الكذوب (گاهي دروغگو راست ميگويد) .
6ـ ماضي نقلي منفي :
الف) لما + فعل مضارع
ب) لما + مضارع + بعد
ج) لم + مضارع + بعد ، مانند المعلم لم يشطب الكتابات بعد .
7ـ ماضي نقلي مستمر :
همچون ماضي استمراري ساخته ميشود .
8ـ ماضي التزامي :
الف) ليت يا لعلَّ + اسم آن + يكون + قد + ماضي فعل مورد نظر . مانند : ليت سعيدا يكون قد راح .
ب) ربما + يكون + قد + ماضي
ج) يحتمل + ان + يكون + قد + ماضي
براي منفي آن تنها قبل از فعل « يكون » ، « لا » آورده شود .
9ـ ماضي ملموس :
وقوع يا عدم وقوع كاري در شرف اتفاق افتادن در زمان گذشته باشد . معلم داشت درس ميداد كه دانشآموزي در كلاس وارد ميشد . طريقه ساختن :
الف) كان + في حالة + مصدر فعل مورد نظر
ب) كاد + مضارع
ج) فعل ماضي + جمله حاليه
د) بينما + كان + مضارع + اذ + فعل ماضي . مثال : كانت الابناء في حالة التسرب . كادت الطائرة تهبط .
قَالَ عَليّ (ع) : مَن توكّل عَلي المالِ ذلَّ و مَن تَوكّلَ عَلي العَقلِ زَلَّ و مَن تَوكَّلَ عَلي العلمِ ضَلَّ و مَن تَوكّلَ عَلي اللهِ ظَلَّ .
الف) نكاتي در مورد تجزيه كلمات كه ميتوان به عنوان قانون كلي به دانشآموز گفت :
1. هر اسمي كه به « ونَ » يا « ين » ختم شود مشتق است . « غالباً »
2. اسمهايي كه بر وزن « فعّال ، فعّاله ، فعيل ، افعل ، فَعلان ، مفعال » هستند معمولاً مشتقاند .
3. اسمهايي كه نقش خبر دارند غالباً مشتق ميباشند .
4. اسمهايي كه نقش صفت دارند معمولاً مشتق ميباشند .
5. هر اسمي كه « ات » ختم ميشود غالباً جمع مونث و به « انِ » يا «ينِ» ختم شود معمولاً اسم مثني است .
6. هر اسمي كه « ال » يا « تنوين » دارد غالباً آن اسم معرب است .
7. هر اسمي كه « تنوين » دارد حتماً منصرف است و معمولاً آن اسم نكره ميباشد .
8. فعلهاي معتل كه در كتب درسي آمده (به جز عربي 3 انساني) معمولاً ثلاثي مجردند .
9. فعل مضارع فقط معرب است به جز صيغه 6 و 12 .
10. فعلهاي مجهول حتماً متعدي هستند .
11. فعلهاي امر مخاطب حتماً معلوم هستند (در كتابهاي درسي) .
12. فعلهاي يك حرفي يا دو حرفي 99 درصد معتل هستند .
13. فعلهاي يك حرفي حتماً لفيف و فعلهاي دو حرفي معتل ، يا مثال يا اجوف هستند .
14. هر اسمي كه تنوين ندارد معمولاً آن اسم معرفه است .
ب) نكاتي در مورد تركيب كلمات كه ميتوان به عنوان قانون كلي به دانشآموزان گفت :
1. فاعل حتماً در زبان عربي بعد از فعل ميآيد و جمله فعليه با فعل مفرد غايب شروع شود فاعل آن فعل يك اسم ظاهر است .
2. نائب فاعل حتماً بعد از فعل مجهول ميآيد .
3. در فعل ماضي بجز صيغهي يك و چهار ر بقيه صيغهها فاعل ضمير بارز است .
4. در فعل امر مخاطب بجز صيغه يك در بقيه صيغهها فاعل ضمير بارز است .
5. اسم افعال ناقصه دقيقاً مثل فاعل ميباشد (طريقه حضور و انواعش) .
6. ضمير « نا » بعد از فعل مضارع و امر حتماً نقش مفعول را دارد .
7. ضمير « ي » بعد از فعل مضارع و امر اگر با « ن » وقايه همراه نباشد نقش فاعل را دارد .
8. جمع مونث هيچگاه فتحه نميگيرد و نقش آن اگر ضمه نگرفته باشد معمولاً منصوب است .
9. اسم منصوب بعد از افعال ناقصه خبر افعال ناقصه ميباشد .
10. دو اسمي كه داراي « الف » و « تنوين » باشند و دركنار هم قراربگيرند اسم دوم 98 درصد صفت است.
11. عدد هرگاه بعد از معدود قرار بگيرد نقش صفت دارد و همچنين « ذو ، ذي ، ذا » كه جز اسماء خمسه است بعد از اسم نكره صفت هست .
12. معدود بعد از عدد هرگاه منصوب باشد نقش تمييز را دارد و همچنين اسم منصوب بعد از وزن افعل تمييز ميباشد .
13. بعد از حرف نداي « يا » هر اسمي بيايد حتماً منادي ميباشد .
14. اسم علم و اسمهاي مبني به اسم ديگر اضافه نميشود و بعد از اين اسمها مضاف اليه نميآيد . « غالباً »
الف) چند نكته نحوي
1. اعراب (كيف) هرگاه قبل از اسم معرفه يا قبل از افعال ناقصه بيايد خبرمقدم است و در غير اين ، نقش حال را دارد و بر عامل خودش مقدم ميباشد در قرآن 83 بار اين كلمه آمده است .
2. كلمه (جميعا) 49 بار در قرآن آمده و در كتب عربي آموزشي كه نقش حال دارد .
3. كلمه (خالدين) 44 بار در قرآن آمده و در كتب درسي كه هميشه نقش حال را دارد .
4. (مخلصين) 7 بار در قرآن آمده و بعضاً در كتاب درسي كه دائماً نقش حال را دارد .
5. (المخلصين) 8 بار در قرآن آمده و ندرتاً دركتب درسي كه هميشه نقش صفت را دارد .
6. كلمه (اجمعين) 23 بار در قرآن آمده و همچنين در كتاب عربي 3 كه نقش آن غالباً تاكيد و بعضي گفتهاند حال ميباشد .
7. كلمه (سبحان) 18 بار در قرآن آمده و همينطور در كتب درسي كه نقش آن هميشه مفعول مطلق و بصورت مضاف در عبارات ظاهر ميشود و كلمه بعد از آن اسم حتماً مضاف اليه ميباشد