نقـــد چیست و منتقــد کیســـت؟
نقـــد چیست؟
نقد، یکی از روش های مهم به منظور ارزیابی مفاهیم، پدیده ها و داده های مختلف در فرایند تولید و آفرینش است.
“فوکویاما” در باره ی نقد می نویسد:”نقد، روش بررسی، در فرایند گیرنده گی و دهنده گی ذهن است که در ارتباط دو سویه با نگرش نقادانه و ماهیت اثر شکل می گیرد.”[۱][۱]
اما چیزی که در متن این بحث (نقد چیست ومنتقدکیست؟)، پیش از همه به آن باید پرداخته شود، توجه به فرهنگ نقد و رویکردهای سازنده ی آن است.
مهمترین نکته یی که در فرایند نقد،ضروری پنداشته شده و از شمار رویکردهای سازنده در عرصه ی نقد انگاشته می شود، توجه ویژه به فرهنگ نقد و سپس فرهنگ نقد پذیری است:
۱- فرهنگ نقد:
پیش از این که منتقد به نقد داده های مطرح بپردازد، باید به معیارهایی که در بر گیرنده ی فرهنگ نقد است توجه داشته باشد. این معیار ها، مشمول روش های زیر است:
- پرهیز از حُب و بُغض و یکسو نگری.
- جلوگیری از قطعی انگاری در هنگام بررسی اثر.
- بررسی همه جانبه ی اثر مبتنی بر ویژه گی های مثبت و منفی آن.
- برهم زدن هنجارهای متعارف و سنتی در هنگام ارزیابی و ارزشیابی.
- آگاهی داشتن از دیدگاه ها نظریه های جدید در حوزه ی نقد و بررسی.
افزون بر این فرضیه های پنجگانه، شمار ی از فرضیه های مطرح دیگرنیزدر زمینه ی فرهنگ نقد وجود دارد که برای پرهیز از ملالت و توجه به اصل فشرده نویسی، به همه یی آن موارد، اشاره نمی کنم.
نکته یی را که در بحث فرهنگ نقد می خواهم به آن تأکید کنم، در نظر گرفتن معیارهای بالا برای عملی سازی روش های سامانمند در فرایند نقد است؛ زیرا اگر برای درک میزان ارزش ها، معیاری وجود نداشته باشد، نقد روشمند نمی تواند شکل بگیرد.
۲- فرهنگ نقد پذیری:
“رابرت گیدمن” نویسنده ی اروپایی می نگارد:”پیش از این که در بحث ظرفیت شناسی، نقد ظرفیت ارزشی دانسته شود، فرهنگ نقد پذیری، ظرفیت ارزشی پنداشته می شود”.(۲) در این تعبیر “گیدمن”،اشاره ی جالبی برای وقع گذاشتن به “فرهنگ نقد پذیری” وجود دارد. بی تردید، داشتن روحیه ی نقد پذیری، یکی از ظرفیت های ویژه، برای داده های مورد نقد پنداشته می شود.
برای این که به این ظرفیت دستیابی پیدا کنیم، بهتر است به رویکرد های سازنده و اثرگذارزیر در حوزه ی نقد پذیری، توجه جدی داشته باشیم:
- حساسیت های منفی و روش های تلقی یکسویه درباره ی خود و اثر را کنار بگذاریم.
- به آرای دیگران در هنگام نقد، دقت کنیم.
- تحمل آرای خلاف بینش و سلیقه ی خود را داشته باشیم.
- از نقد نترسیم.
- اشتباه در هنگام عمل را، امر طبیعی بپنداریم.
خو گرفتن به این اجزای پنج گانه، مستلزم تجربه و تکرار این روش های فرضیه یی در فرایند نقد پذیری است. باز اندیشی، نو گرایی و زدودن گرد برداشت های سنتی و متحجر، از شمار رویکردهایی است که می تواند ظرفیت فرهنگ نقد پذیری را در وجود ما گسترش بدهد.
منتقد کیست؟
نخستین اصلی که منتقد را تعریف می کند، داشتن آگاهی های مبتنی بر روش نقد است. این آگاهی ها در بر گیرنده ی مواردی است که منتقد باید آن را در ذهن خود داشته باشد، مانند:
- احاطه داشتن بر مقوله ها و نظریه های نقد کلاسیک ومُدرن.
- دانش کامل از ویژه گی هایی که نقد در محور آن شکل می گیرد.
- نگاه شالوده شکنانه.
- دریافت نو از مفهوم نقد.
- توجه به رویکردهایی دگرگونه در متن اثر.
با استناد بر مواردی که مطرح شد، این مؤلفه های پنج گانه، به عنوان ویژه گی ها، مهمترین رویکردهایی است که کار منتقد را در حوزه ی نقد، تبیین می کند.
جدی ترین مشکلی که در زمینه ی نقد و نقادی در افغانستان وجود دارد، ناشی از تعریف یکجانبه ی نقد (یعنی نقد به معنی انتقادوگاهی هم انتقام جویی صرف) است؛ زیرا به دلیل عدم درک از مفهوم “نقد”، بسیاری ها درجامعه ی ما به بیان “انتقاد صرف” در حوزه ینقد می پردازند و ارزش ها را همسان با کاستی ها، در فرایند نقد و نقادی مطرح نمی سازند.
پس از همین جاست که منتقد،بدون توجه به جنبه های معیاری نقد، فقط به برداشت یکسویه از اثر و موضوع مورد نقد می پردازد. با توجه به همین کاستی در قرائت یک جانبه از مفهوم نقد است که از سال ها به این سو، نقد با روش های معیاری و به دور از “غرض و مرض های فردی” در کشور ما شکل نگرفته است.
پس برای شکل گیری نقد معیاری و هنجارمند، نخست از همه، باید فرهنگ نقد پذیری را ایجاد کنیم و سپس به نقد معیاری در حوزه ی مربوط بپردازیم.
+درج شده توسط مترجم عربی - دکتر مهدي شاهرخ در چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۱و ساعت 20:4|