راهنمای دستور خط زبان فارسی
(به ترتيب اولويت بر اساس: ۱- «دستور خط فارسی» مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی و ۲- «نگارش و ويرايش» احمد سميعی)
ردیف |
موضوع |
درست |
نادرست |
۱ |
علامت نقل قول (SHIFT+K/L) |
«--» |
"—" |
۲ |
ّ (تشديد) گذاشتن تشديد هميشه ضرورت ندارد مگر در جايی که موجب ابهام و التباس شود که يکی از مصاديق آن همنگاشتهاست: معين/معيّن؛ علی/علّی؛ کُره/کُرّه؛ بنا/بنّا (SHIFT+F) |
|
|
۳ |
ء (همزه) در کلمات فارسی به کار نمیرود ولی در کلمات عربی علامت آن را حتماً به کار ببريم. (SHIFT+N/M/V) |
جرئت مسئول مسئله هيئت نشئت مبدأ منشأ شئون رؤسا |
جرأت مسؤول مسأله هيأت نشأت مبداء منشاء |
۴ |
اً – اٌ - اٍ (تنوين) در کلمات فارسی به کار نمیرود، ولی در کلمات عربی، حتماً آورده شود. (SHIFT+Q) |
گاهی تلفنی دوم، ثانياً سوم، ثالثاً خواهش میکنم، لطفاً ناچار مشارٌاليه مضافٌاليه |
گاهاً تلفناً دوماً سوماً خواهشاً ناچاراً |
۵ |
ابن/ بن بين دو اسم خاص هر دو صحيح است |
حسين بن علی حسين ابن علی |
|
۶ |
ات (علامت جمع عربی) را نبايد در کلمات فارسی استفاده کرد.، استثناء: سبزيجات |
گزارشها پيشنهادها گرايشها کارخانهها سفارشها فرمايشها سبزيجات باغات |
گزارشات پيشنهادات گرايشات کارخانجات سفارشات فرمايشات سبزیها باغها |
۷ |
آن هميشه جدا نوشته میشود مگر: آنها، آنجا، آنکه، بدان، آنچه، وانگهی |
آن (کسی) که چنانکه |
|
۸ |
اين هميشه جدا نوشته میشود مگر: اينها، اينجا، اينکه، بدين |
از اين رو |
ازينرو |
۹ |
ای (حرف ندا) هميشه جدا از منادا نوشته میشود: |
ایخدا ایکه |
|
۱۰ |
ب زينت، نون نفی، ميم نهی بر سر افعالی که با الفِ مفتوح يا مضموم آغاز میشوند |
بينداز نيفتاد ميفکن |
بيانداز نيافتاد ميافکن |
۱۱ |
به هميشه جدا نوشته میشود مگر: ۱- هنگامی که بر سر فعل و مصدر و ترکيبات اين عناصر بيايد: بگفتم، بروم، بنمايد، بخوان، بساز، بسازبفروش ۲- بدين – بدان – بدو - بديشان ۳- هرگاه صفت بسازد: بخرد، بسزا، بخصوص، بشکوه، بهنجار، بنام، بجا، (ولی در موارد ديگر جدا نوشته میشود: به قاعده، به اسلوب) ۴- در ترکيبهای قالبی عربی: بلافصل، بلاعوض، بلاحساب، بعينه، قائم بأمرالله |
بهاصطلاح جابهجا روبهرو سربهسر خودبهخود بهتنهايی بهويژه بهخصوص بهدليل بهعلت بهصورت بهوجود بهسرعت بهطور بهخاطر بهراحتی بهکار بردن بهدست آوردن بهسر بردن |
باصطلاح جابجا روبرو سربسر خود بخود بتنهايی بويژه بخصوص بدليل بعلت بصورت بوجود بسرعت بطور بخاطر براحتی بکار بردن بدست آوردن بسر بردن |
۱۲ |
بی هميشه جدا از کلمه پس از خود نوشته میشود، مگر آنکه کلمه بسيطگونه باشد، يعنی معنای آن دقيقاً مرکب از معانی اجزای آن نباشد: |
بیشک بیگمان بیخرد بیهوده بيسواد بيکار بینهايت بيزار بيداد بيگانه بيراه بيخود بيچاره بينوا بيجا |
بيشک بيگمان بيخرد بیهوده بیسواد بیکار بينهايت |
۱۳ |
ة در کلمات عربی استفاده میشود (SHIFT+Z) با فونت TIMES NEW ROMAN |
دايرةالمعارف، صلوة، مشکوة، ليلةالقدر، ثقةالاسلام، طرفةالعين، حجةالاسلام، آيةالله، زکوة، کاملةالوداد، ليلةالقدر، ، |
|
|
-ی (نشانه الف کوتاه) در کلمات عربی موجود در فارسی استفاده میشود |
موسی، عيسی، يحيی، طوبی، کبری، مرتضی، مصطفی، مجتبی، الی، علی، حتی، اولی |
|
۱۴ |
-تر/ -ترين به غير از بيشتر/ بيشترين، کمتر/ کمترين، بهتر/ بهترين، مهتر، کهتر باقی جدا نوشته میشود. |
بيشتر کمترين مهمتر |
بيشتر کمترين مهمتر |
۱۵ |
چه جدا از کلمه پس از خود نوشته میشود، مگر در: چرا، چگونه، چقدر، چطور، چسان چه جدا از کلمه پيش از خود نوشته میشود، مگر در: آنچه، چنانچه |
|
|
۱۶ |
حرکتگذاری تنها در حدی لازم است که احتمال بدخوانی و ابهام داده شود: عُرضه/عَرضه؛ حَرف/حِرَف (SHIFT+A/S/D) |
|
|
۱۷ |
را در همه جا جدا از کلمه پيش از خود نوشته میشود، مگر در: چرا (در معنای «برای چه» و در معنای «آری» در پاسخ به پرسش منفی) و مرا |
آن را اين را تو را |
|
۱۸ |
ضماير متصل ملکی همواره به کلمات پيش از خود میچسبد، مگر در: کلماتی که به ه (بيان حرکت)-و-ی ختم میشود (در این موارد فقط به ابتدای ضماير ملکی مفرد حرف "ا" اضافه میشود) |
خانهام - خانهات - خانهاش خانهمان - خانهتان - خانهشان پیام - پیات - پیاش پیمان - پیتان - پیشان کشتیام - کشتیات - کشتیاش کشتیمان- کشتیتان- کشتیشان رادیوام – رادیوات - رادیواش رادیومان – رادیوتان - رادیوشان |
خانهم - خانهت - خانهش خانهامان - خانهاتان - خانهاشان |
۱۹ |
کلمات مرکب |
تصميمگيری خشونتبار برفگير آفتابگير يکشنبه جهتگيری چشمپوشی غيرقانونی غيررسمی هرچند اگرچه بنابراين |
تصميمگيرى خشونتبار برف گير آفتاب گير يك شنبه جهت گيرى چشم پوشى غير قانونی غير رسمی هر چند اگر چه بنابراين |
۲۰ |
كه هميشه جدا نوشته میشود به جز در سه مورد: بلكه، اينكه، آنكه |
|
|
۲۱ |
می – همی – نمی (همواره جدا نوشته میشود) |
میرسد نمیتوانم |
ميرسد نميتوانم |
۲۲ |
ه (های بيان حرکت) |
علاقهمند بندگی خانگی هميشگی هفتگی |
علاقمند بندهگی خانهگی هميشهگی هفتهگی |
۲۳ |
ها همواره به کلمه پيش از خود میچسبد مگر: ۱- آنها (صورت جمع ضمير غايب) ۲- هنگامی که بخواهيم صورت مفرد کلمه را مشخص کنيم ۳- کلمه به های غيرملفوظ (بيان حرکت) و يا های ملفوظی که حرف قبل از آن حرف متصل باشد، ختم شود |
کتابها باغها چاهها کوهها گرهها ميوهها خانهها سفيهها فقيهها پيهها بهها |
|
۲۴ |
هم هميشه جدا از کلمه پس از خود نوشته میشود مگر: ۱- کلمه بسيط گونه باشد ۲- جزء دوم تک هجايی باشد ۳- جزء دوم با مصوت "آ" شروع شود، مگر هنگامی که همزه در ابتدای جزء دوم تلفظ شود (تبصره: هم، بر سر کلماتی که با "الف" يا "م" آغاز میشود، جدا نوشته میشود: هماسم، هممرز، هممسلک) |
همشهری همشيره همديگر همسايه همين همان همچو همچنين همچنان همدرس همسنگ همگام همپا همدل همگام همکار همرزم همراه همايش هماورد هماهنگ همآرزو هممرز همآرمان هماسم هممسک |
|
۲۵ |
همين/همان همواره جدا از کلمه پس از خود نوشته میشود |
همانکتاب همينخانه همينجا |
|
۲۶ |
هيچ همواره جدا از کلمه پس از خود نوشته میشود |
هيچيک هيچکدام هيچکس |
|
۲۷ |
يک در ترکيب، جدا از جزءِ پس از خود نوشته میشود، مگر در موارد: يکتا، يکجا، يکدست، يکدفعه، يکديگر، يکرنگ، يکرو، يکسان، يکسره، يکسو، يکشنبه، يکنواخت |
|
|
نيمفاصله: -
-گو | -نويس | -نگار | -خوان |
-افزار | -مندی | -پرور | -پرداز |
-آموز | -آميز | -پذير | -دهنده |
-ده | -كننده | -كن | -گشا |
-بين | -بينانه | نا- | پاك- |
هم- | -گيری | -گردانی | -آور |
-گرا | -سازی | -تر | -ترين |
-تری | -ال | -انداز | -شناخت |
-شناختی | -شناس | -شناسی | -گون |
-گونه | -تان | -شان | -مان |
-اش | -ام | -ات | -ای |
-اند | -ايم | -ايد | -ام |
-ها | می- | همی- | نمی- |
بين- | برون- | درون- | ميان- |
بی- | غير- |
عبارات و اصطلاحات عربی:
كلمات عربی با همزه انتهائی (SHIFT+M) يا همزه پايانی (M)، اگر به تلفظ در نيايد، طبعاً در نوشتار منعکس نمیشود: انشا، علما، لولو، شی و کلماتی که در ستون سمت راست آمده است.
انتهاء انتهائي
ارتقاء ارتقائي
ادعاء ادعائي
اجراء اجرائي
خطاء خطائي
دنياء دنيائي
اتكاء اتكائي
زيربناء زيربنائي
مجزاء مجزائي
معناء ؟ معنائي – معنايي ؟؟
محتواء ؟ محتوائي – محتوايي ؟؟
تقواء تقوائي – تقوايي ؟؟
القاء القائي
شهداء شهدائي
ماوراء ماورائي
ايفاء ايفائي
انشاء انشائي
اشياء اشيائي
ابقاء ابقائي
اغماء اغمائي
اداء ادائي
خلاء خلائي
همزه: (SHIFT+M/N/B/V)
* تاييد – تاکيد – تاثير – تاليف – متاثر – متاسفانه – تاسف – تالم –
* موثر – مومن – مودب – سوال – مولف – مونث
در کلمات فوق لازم است علامت همزه (ء) روی کرسی آن (الف يا و) قرار گيرد.
تنوين:
* نوعا – اسنادا – عمدتا – مفهوما – الزاما – قطعا – اصالتا – حدودا – لزوما – مطمئنا – حتما – دائما – تلويحا – عموما - نهايتا
* نسبتا – صرفا – اساسا – مشخصا – بعدا – شديدا – منحصرا – ذاتا – تماما – متعاقبا – دقيقا – عميقا – عمدا – تدريجا – واقعا يقينا – سريعا - صراحتا
* اصلا – کاملا – احتمالا – کلا – اولا – مثلا – معمولا – قبلا – عملا -
۱- در کلمات فوق لازم است علامت تنوين (ء) روی کرسی الف قرار گيرد.
۲- به جای برخی از قيدهای تنويندار عربی میتوان از ترکيب «اسم + ی» استفاده کرد: اسمی، تخمينی، حدودی، حتمی، تلويحی، عمدی
۳- يا از ترکيب «به/ با/ در + اسم» استفاده کرد. در اين موارد نيازی نيست از کلمات «طور، صورت، گونه و ...» استفاده کرد: به نوعی، به شدت، به تمامی، به دقت، به عمد، به تدريج، به واقع، به کل/ به کلی، به عمل، به يقين، به سرعت، با اطمينان، در حدود، به صراحت
۳- از ترکيب فوق برای قيدهای فارسی نبايد استفاده کرد: خوب، درست، تند، کُند، نرم، آرام، آهسته
* به خوبی، به درستی، به تندی، به کُندی، به نرمی، به آرامی، به آهستگی
ال-:
موجود |
پيشنهادی |
موجود |
پيشنهادی |
دارالشفاء |
|
صعبالعلاج |
|
دارالحكمه |
|
صعبالعبور |
سختگذر |
بيتالحكمه |
|
دايرةالمعارف |
دانشنامه |
بينالنهرين |
|
معالوصف |
با اين وصف |
ماوراءالنهار |
|
معالإسف |
با عرض تأسف |
بينالحرمين |
|
ماءالشعير |
آبجو |
دارالفنون |
|
بينالمللي |
|
دارالكتب |
|
دارالايتام |
يتيمخانه |
دارالخلافه |
|
مجهولالهويه |
|
دارالترجمه |
|
بالاخره |
سرانجام |
دارالحكومه |
|
خاتمةالامر |
آخر کار |
دارالسلام |
|
کاملةالوداد |
|
حجةالاسلام |
|
ليلةالقدر |
شب قدر |
ثقةالاسلام |
|
خاتمالانبياء |
|
دراالبيضاء |
|
دارالمساكين |
|
طبيبالسلطنه |
|
دارالسلطنه |
|
حبيبالرحمن |
|
رفيقالعلماء |
|
خادمالمله |
|
خادمالاغنياء |
|
وكيلالرعايا |
|
وكيلالدوله |
|
تركيبات عربی:
مـِن: من بعد – من دون – من جمله
ما: مادون – ماجرا – ماوقع – مادام – مازاد – مابين
بل: بلكه – بـِلا – بلادرنگ – بلاشك – بلافاصله -- بلامانع
فی: فيالفور – فيالجمله – فیالحال –
ب: بالاخره – بالنيه
غير: عيرممكن – غير قابل قبول –
ماوراء: ماوراء بنفش – ماوراءالنهر –
مع: قياس معالفارق – معالوصف – معالأسف –
بدون: بدون شك – بدون خيال –