ابزار وبمستر

ناتورالیسم در ادبیات

ناتورالیسم در ادبیات

ناتورالیسم 1890-1880
    دراواخر امپراتوری ناپلئون سوم در فرانسه،علم یکی پس از دیگری ناشناخته ها را به شناخت رساند وجامعه خورده بورژوازی فرانسه را با رونق صنعت وزراعت و اختراعات و امکانات تازه به اغتشاش فکری واداشت ، در جامه علم گرا ، افزایش شگفت آور آگاهی های عینی ، از عوامل طبیعی وتجربه و تطبیق آن با علم ، باعث یک تحول طبیعی شد، هنرمندان گذشته را مطرودو حال را مغشوش و آینده را ناشناخته دانستند.شیمیدانان روی مواد استخراجی وفیزیک دانان روی اجسام بی جان وطبیعی دانان روی موجودات زنده طبیعت کار کردندکه ناگهان نماینده مکتب ناتورالیسم امیل زولاکه پیرو عقاید داروین وکلو برنارد بودگفت: ما هم باید روی صفات ونهاد آدم ها کار بکنیم، باید عشق ها وهوس ها و تهورات وعادت ها ورفتارهای افراد جامعه رانشان بدهیم ، همانند یک جراح که عملی روی بدن انسان انجام می‌دهد، ماهم باید روی وضع نهادی وروحی واخلاقی ورفتار موروثی افراد کار بکنیم و مکتب ناتورالیسم بر آن شد تاعلوم طبیعی را همانند رئالیست ها با حس واقع بینی وتجربه و تماشا، آن طورکه مشاهده می‌شوند وارد عرصه ادبیات کنند ویک هماهنگی بین جسم وروح پیدا کنندوباهوای تازه ، آئینی تازه،سبکی تازه در ادبیات به وجود آورند.
  زولاگفت: یک نویسنده هرچنددارای نبوغ هنری باشد، بازهم کارگر ساده ای بیش نیست که باید سنگ خود را به دوش بکشد و به اندازه نیرو و توانی که دارد ساختمان سالمند ملی اش رابسازد ، زیرا آفرینش هنری در اشخاص مختلف وجه مشترکاتی دارد وباید همانند یک بازپرس طبیعت از روی تجربه کار کرد.
  با این ترتیب هررویداد وحادثه ای که از مرز طبیعی و عادی اش خارج می‌شد مورد انتقاد ناتورالیست ها قرار می‌گرفت ودراین رابطه آنها انتقاد تلخی از جامعه خورده بورژوازی خود می‌کردند و پلشتی ها وبی عدالتی ها را و پریشانی های روحی را درآثارشان نمادین کردند و بادین کلیسایی تقابل نمودند، چون بر این عقیده بودندکه زبان نوشتاری هم باید طبیعی باشد، از زبان عامیانه ومحاوره ای در نوشتارهای خود استفاده کردند.
    نیچه گفت: یکی از کشفیات مهم قرن 19 دین است، در نهاد انسان یک سیستم عصبی وجود دارد، وجدان واحساس آدم ها بازپرس آنهاست.
   ناتورالیست ها بر این اعتقاد بودند که زبان نیز باید طبیعی و به همان صورت محاوره ای باشد وباید موشکافانه به حالات روحی افراد قاتل،دیوانه ،فاحشه و معتاد پرداخت.
 در اواخر قرن 19 وقتی اغلب دانشمندان ونویسندگان بر این عقیده شدندکه هرچه علم طبیعی در دنیابودکشف شد، ودیگر علمی‌ورازی کشف نشده در طبیعت نمانده، ناتورالیست ها برای خوداعتباری یافتند. ولی وقتی در پایان دهه اقتدار ناتورالیسم، به امیل زولاگفتندکه کشفیات تازه ای درمورد وراثت ژنتیک ، انسان شناسی ، به عمل آمده ورمان تجربی اواز اعتبارافتاده ،زولاتعجب کردوهیچ نگفت.با این ترتیب مکتب ناتورالیسم با همه شتابزدگی بیش از 10 سال تا 1890 نتوانست دوام داشته باشد.

+درج شده توسط مترجم عربی - دکتر مهدي شاهرخ در یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸و ساعت 21:48|