ابزار وبمستر

بازتاب رمانتیسم در عرصه ادبیات منظوم ایران

بازتاب رمانتیسم در عرصه ادبیات منظوم ایران

اگرچه «رمانتیسم » ۱ ، اصطلاحی است که تاکنون تعریفی در مورد آن ارائه نشده است . اما خصوصیات عمده آن عبارت است از: تخیل ، احساس گرایی ، درهم ریختن ساختار ادبی کلاسیک و مخالفت با قاعده و چهارچوب و... نهضت «رمانتیسم » مربوط به اروپا است اما «حس رمانتیک » در سایر ملل از جمله شرق ، از دیرباز وجود داشته است . در اروپا بزرگانی همچون «ویلیام بلیک » ۲ ، «کالریج » ۳ ، «گوته » ۴ ، «هوگو» ۵ ، «لامارتین » ۶ ، بانی این نهضت بودند. در ایران رمانتیک در اشعار شاعرانی چون «نیما»، «توللی »، «فروغ »، «نادرپور» و... جلوه گر می شوند، سبک های ادبی دیگری را نیز می توان یافت که عرصه تجلی ویژگی های ادب رمانتیک است .

سبک خراسانی که از آن به سبک کلاسیک (به معنی خاص ) تعبیر می شود، در مقابل سبک عراقی قرار می گیرد که حداکثر جلوه های رمانتیسم و ادب احساس گرا در آن قابل توجه است . رهاورد رمانتیسم ادب غنایی است و پایگاه ادب غنایی در ادبیات کهن ایران ، سبک عراقی ، خصوصیاتی چون : احساس گرایی ، حساسیت و غم گرایی ، اسطوره گریزی ، جولان خیال ، توصیف ، گرایش به مذهب و عرفان ، ساختار شکنی فکری در ادب رمانتیک سبک عراقی مشهورند. سبک هندی به جز تخیل غنی و برخی توصیفات چندان نشانه ای از ادب رمانتیک ندارد و سبک بازگشت ادبی نیز سبکی انعکاسی است که فاقد خصوصیات رمانتیسم است . اوج رمانتیسم در اشعار ایران در دوره بعد از مشروطیت جلوه گر می شود.

نگاهی به سابقه رمانتیسم در ایران

با وجود آنکه در قرن هیجدهم در اروپا نهضت «رمانتیسم » با ویژگی هایی از قبیل : احساس گرایی ، فردگرایی ، ادب غنایی ، تخیل وسیع و در هم شکستن چهارچوب ها و قاعده ها و... عام شمول شد، اما رگه های اندیشه رمانتیک همزاد بشریت است و برخی ویژگی ها نظیر: تخیل و احساسات در تمام انسان ها در طول تاریخ و در گوشه و کنار جهان وجود دارد. آثار باقی مانده از گذشتگان ادبیات جهان گاه آنقدر از نظر تخیل و احساس (که دو ویژگی عمده به شمار می روند) متعالی هستند که ما را به یاد رمانتیک های قرن هیجده اروپا می اندازد.

در اقصی نقاط جهان وقتی آثار ادبی گذشتگان و پیشکسوتان ادب و فرهنگ ، مورد مطالعه و ژرف نگری و نقد قرار می گیرد، ویژگی های رمانتیک در آثار و اشعار آنان به طور پراکنده قابل درک است و حتی نقادان بزرگ گاهی عوامل بروز نهضت رمانتیسم در اروپا را ریشه در دیگر فرهنگ ها، خصوصاً شرق می دانند. مثلاً «سیلییر» ۷ (منتقد فرانسوی که از معارضان سرسخت رمانتیسم است ) تلاش کرده که منشأ «رمانتیسم » را (که او آن را بیماری می نامد) شرق جلوه دهد و اعتقادش بر این است که میراث افلاطون با مسیحیت (که آن هم شرقی است ) در هم می آمیزد و با مکتب نوافلاطونی نیروی بیشتری گرفته و دوران جدید رمانتیسم را پدید آورده است . ۸ در هر حال نمی توان جاذبه خاص شرق را در نظر شاعران و نویسندگان قرن هیجده اروپا، کتمان کرد. سفر به شرق ، ترجمه کتاب های شرقی ( ترجمه هزار و یک شب ) و نیز انتشار سفرنامه هایی در باب ایران و هند ۹ و انتشار کتاب های : قصه های ایرانی ، قصه های ترکی ، افسانه عربی واثق (۱۷۸۶) و... را می توان گواهی بر این مدعا دانست . ۱۰ شاعرانی همچون : «هوگو»، «لامارتین » و «موسه » ۱۱ به آثار ترجمه فارسی توجه نشان داده اند و حتی «هوگو»، قسمتی از کتاب زنان شرقی را با الهام از ادب فارسی نگاشت . ۱۲

مفهوم شعر غنایی

شعر غنایی عمدتاً، شعری است احساس گرا و مبتنی بر عشق و زیبایی و سرچشمه گرفته از عواطف درونی . در نظر ارسطو معیار دقیقی برای شعر غنایی وجود ندارد، زیرا به عقیدهٔ وی ، شعر غنایی با موسیقی آمیخته است و لذّات حاصل از آنها را نمی توان از یکدیگر تفکیک کرد. ادب غنایی نزد اروپاییان به ادبیات «لیریک » مشهور است و «لیر» نوعی آلت موسیقی است مانند چنگ که یونانیان قدیم اشعاری همراه با «لیر» خوانده اند که به آنها «لیریک » گفته می شد و در ایران نیز نظیر این ساز یافته می شد. ۱۳ جلوه های شعر غنایی در ادب کهن ایران را می توان در گاهان ۱۴ (سرودهای مذهبی زرتشت ) و نیز سرودهای خسروانی ۱۵ ، فهلویات و نیز بخش هایی از درخت آسوریک مشاهده کرد. ۱۶ در ایران ، غزل ، قالب شاخص شعر غنایی به شمار می رود و به صورت تغزلات در اول قصاید شاعران سبک خراسانی نیز جلوه گر شده است . از قرن ششم به بعد، سیر غزل ، راه صعود طی می کند و در قرن هفتم و هشتم به اوج خود می رسد و تا عصر ما نیز این قالب ادامه می یابد. «بسیاری از محققان منشأ اشعار غنایی را ادبیات فلکلوریک دانسته اند.» ۱۷

جایگاه رمانتیسم در سبک های ادبی ایران

براساس علم سبک شناسی ، سبک های رایج در شعر فارسی را می توان به چند دسته عمده تقسیم کرد ۱۸ که عرصه جولان رمانتیسم واقعی را می توان درسبک حد وسط و جدید یعنی ادبیات دوره مشروطه به بعد دانست . ۱۹

در این دوره است که رمانتیسم در ایران به تبع رمانتیسم اروپایی رشد کرد و تا حدودی شکل واقعی به خود گرفت و کسانی چون : نیما یوشیج ، فروغ فرخزاد، فریدون توللی و نادر نادرپور را نماینده خود در ایران ساخت . ۲۰ اما اگر با دقت به سبک های دیگر نیز نظر بیندازیم متوجه برخی خصوصیات رمانتیکی در آثار شاعران برجسته آن سبک ها می شویم .

جلوه های رمانتیسم در سبک خراسانی بسیار ناچیز است . از آن رو که سبک خراسانی بر پایه عقل و خرد بنا شده و می توان از آن به عنوان دوره «کلاسیک » ادب پارسی نام برد.

آثار و شاعران عمده این عصر از قبیل : رودکی ، فرخی سیستانی ، عنصری ، منوچهری دامغانی ، فردوسی و سایر شعرای سبک خراسانی ، رنگ و بویی واقع گرا و یا بعضاً حماسی دارد. جز برخی از شاعران ، آن هم در مواردی معدود (که عمدتاً در تغزلات قصاید است ) به شعر غنایی روی نیاورده اند.

انعکاس صریح احوال اجتماعی و زندگی شاعران و وضع دربارها و جریانات سیاسی و نظامی ، از عمده ویژگی های این سبک است . و علت این امر واقع بینی و آشنایی شاعران با محیط مادی و خارجی و توجه کمتر آنان به عوالم خیالی و اوهام است . ۲۱

با این وجود شعر غنایی در این دوره جلوه هایی (هر چند اندک ) دارد. در آثار «رودکی » و «شهید بلخی »، «عنصری »، «فرخی سیستانی » و «دقیقی » و «رابعه بلخی »، جلوه هایی از شعر غنایی به چشم می خورد از ویژگی های رمانتیسم دراین دوره به جز برخی غزل ها و تغزلات غنایی و نیز نمود گرایش به احساس (البته به صورت بسیار محدود)، چیز دیگری نمی توان یافت .

وامق و عذرا (عنصری )، ورقه و گلشاه (عیوقی )، ویس و رامین (فخرالدین اسعد گرگانی ) ۲۲ ، بیشترین نزدیکی را در میان آثار این سبک (خراسانی ) به رمانتیسم دارند و آن هم به دلیل گرایش به احساسات و داستان های عاشقانه آنها است .

ما سبک دوره خراسانی را سبکی مبتنی بر واقع گرایی می شناسیم و رگه های وجود برخی از جلوه های رمانتیسم درسبک خراسانی ، به علت جزئی بودن توان دادن رنگ و بویی رمانتیک به آثار این سبک را ندارند. شعر فارسی در این دوره «بنا بر تأثری که از اصل کلی و شایع خردگرایی پذیرفته ، شعری واقع گراست . شاعران عهد از دریچه ذهنی اندیشمند و ظاهرین به واقعیت های ملموس پیرامون خود نگریسته ، تصویری واقع بینانه از آنها ارائه می کنند از این رو، تشبیهات شعر این عصر براساس روابطی محسوس شکل گرفته است

در باره ی واژه ی «رمانتیسم»

سر آغاز:
یک. تصوری نسبتاً رایج در ایران هست که رمانتیسم را با پاره ای ژست های عاشقانه و مقداری آه و افسوس و اشک و حسرت و به ذهن می آورد و به لحاظ اجتماعی نیز پدیده ای ضد رئالیستی و مبتنی بر خیال اندیشی و ذهنی گرایی صرف در صورتی که نه تنها مکتبی ادبی بلکه نهضتی جهانی است که ادبیات، فلسفه، علوم اجتماعی و سیاسی معماری، نقاشی سینما و و جز آن را در بر می گیرد.

دو. به معنی خاص و تاریخی آن، «رمانتیسم» اساساً پدیده ای اروپائی است. که بر بخشی از دوره ی گذر از جهان کلاسیک به جهان مدرن دلالت می کند. زمان آن، اواخر قرن هجدهم و نیمه ی نخست قرن نوزدهم است.
این پدیده در همان عصر و عمدتاً در دوره های بعد به سرزمین های دیگر هم راه یافت و بر جنبه های زندگی اجتماعی آنان نیز تاثیر گذاشت و نهضتی جهانی شد و این تاثیر، گذشته از تقلید، عوامل و دلایل اجتماعی و فکری خاص خود را دارد؛ گویی رمانتیسم اصولاً هم ذات عصر جدید است و اهمیت آن در همین است؛ زیرا این برهه دوره ای است که انسان سنتی از جهان معقول و مألوف کهن وارد یک دنیای جدید می شود که بحران زده و آشفته است و نتیجه ی طبیعی آن، کشمکش میان بیزاری از وضع موجود - از یک سو- و به یاد روزگاران گذشته اشک حسرت ریختن- از سویی دیگر- است (اشتیاق روزگار بهتر در آینده هم زمان با نوستالژی گذشته).
پس بدون شناخت رمانتیسم نمی توان به فهم درستی از ریشه های جهان نو و بسیاری از مکاتب و مسائل عصر جدید و دوران ما بعد رمانتیک رسید.

متن: چند نکته در باب واژه ی رمانتیسم
یک. اغلب تعریف کنندگان این اصلاح به دشواری ناشی از تعریف این اصطلاح و ناممکنی ارائه ی تعریفی جامع (علی رغم تعدد تعاریف) اشاره و اعتراف دارند.
دو. چهار نکته ی مهم در باب سیر کاربرد این واژه:

الف. در قرون وسطی: romance [رمان]: بر زبان های بومی تازه ی مشتق شده از لاتین دلالت می کند؛

ب. صفت رمانتیک: نخستین بار در زبان انگلیسی، به سال 1650، در زبان فرانسوی به سال1661 و آلمانی در 1663 به کار رفته است که در ابتدا به معنی «منسوب به رمانی (آثار تالیف شده به زبان بومی)» است و در حقیقت یعنی «همچون رمانس یا رمانس وار. این آثار (رمان، رمانس) عمدتاً ماهیتی خیال انگیز و پر احساس داشتند و مبتنی از صحنه های پرشور و احساسات بهتر واقع گرایانه که خواننده نمی توانست احتمال ان ها تناسب چندانی با فضای عقلانی قرن هفدهم ندارد پس بار منفی دارد و بر مفاهیمی چون «اغراق آمیز بودن»، «مضحک بودن»، «خیالاتی بودن»، «کودکانه بودن» و «نامعقول بودن» دلالت می کند.

ج. در دهه ی 1660 در انگلیس از دلالت بر داستان رمانس وارد فراتر می رود و بر مناظر طبیعی نیز اطلاق می شود. دکتر جانسون در 1735 از منظره ی رمانتیک به عنوان یک کلیشه ی تثبیت شده ی شعری یاد می کند.
د. از نیمه ی دوم قرن 18 با تحولات فکری و اجتماعی، «رمانتیک» نیز بار مثبت تری پیدا می کند و این زمانی است که «عصر خود» جای خود را به عصر احساس می دهد. در این دوره کلمه ی «رمانتیک» یاد آور لذت ها و سرخوشی های بکر و اصیل گذشته در قلمرو و پاک طبیعت است و نقد ادبی تبدیل می شود و برای تکامل این سیر باید تا سال های پایانی سده ی هجدهم منتظر بود و از انگلیس به آلمان رفت.(سیر این واژه در فرانسه و آلمانی تحت تاثیر زبان انگلیسی است).
سه. با عنایت به نکات پیش گفته، منتقدان سیر معنایی واژه ی رمانتیک را به چهار دوره تقسیم کرده است:

1-    از 1700  معنای شماره ی 1؛¬تا اواخر قرن 18
2-    از 1798 تاسیس مجله آتئوم و پیدایش تئوری «شعر رمانتیک» در تقابل با «شعر کلاسیک» توسط برادران شگل (فردریش و برادرش و ویلهلم)؛
3-    دلالت دقیق این واژه در سال های 8-1807 بر گروه های خاص رمانتیک و کاربرد معاصرتر و مدرن تر کلمه که گهگاه همراه با بدگوئی و جنبه ی استهزا هم بوده است (در ادب معاصر آلمان آن دوره توسط مخالفین و به عنوان استهزا این عنوان به آن ها داده شده است).
4-    پس از فروکش کرد دعوای رمانتیک ها و کلاسیست ها و تثبیت تدریجی معنای واژه به عنواناصطلاحی غیر ارزشی که اکنون هم در تاریخ های ادبیات آلمان دیده می شود.

چهار. تعریف های رمانتیک و رمانتیسم نه تنها در دوره ی رمانتیک همراه با ابهام و عدم وضوح و تشتت بوده است بلکه در دوره ی بعد (ما بعد رمانتیک)  هم نه تنها کاسته نمی شود بلکه افزوده هم می شود. هیچ یک از تعریف ها نه کاملاً قانع کننده نیستند و برای همین ماریو پرز واژه ی «رمانتیسم» را صرفاً «بر چسب غیر دقیقی» می داند که «موقتاً قابل استفاده است و حالت دل بخواهی و اختیاری دارد و اصطلاحی تقریبی و غیر قطعی است.» حتی ایخنر از محققانی نام می برد که معتقدند این اصطلاح باید به کلی به دور افکنده شود.

پنج. یکی از مهم ترین نتایج این ابهام ها و دشواری ها، عبادرت است از تعدد رمانتیسم ها.
آرتور لاوجری با مقاله ی در باب تشخیص رمانتیسم ها سردم دارِ تمایز قائل شدن میان انواع آن هاست و می گوید برای رهایی از آشفتگی ها باید این واژه را به صورت جمع به کاربرد و به این ترتیب تمایز رمانتیسم های مختلف در کشورهای مختلف نیز در نظر گرفته می شود.

اما به عکس او رنه ولک و نوتروپ فرای، رمانتیسم اروپایی را دارای وحدت اساسی می دانند. آن سان که فرای تاکید می کند، «رمانتیسم» دال بر یک مرکز ثقل تاریخی است در حدود سال های 179 تا 1830 فرود می آید.  همچنین، او بر آن است که با وجود نسبیت این اصطلاح از نویسنده ای به نویسنده ی دیگر و از ملیت به ملت دیگر، در مجموع در باب معنای رمانتیسم (به عنوان نام تازه ای برای شعری که در تقابل با شعر تئوکلاسیک قرار دارد)، سوء فهمی وجود ندارد و در سراسر اروپا نیز قابل مشاهده است.

به علاوه ولک، به تصورات یک سان در باب شعر کاربرد و ماهیت تخیل شاعرانه را در میان تمام رمانتیک ها قائل است و اشتراک این عده را در تخیل در تلقی از شعر، طبیعت در تلقی از جهان و سمبول و اسطوره در سبک شاعرانه می داند و در کتاب نظریه ی ادبیات رمانتیسم را با استفاده از اصطلاح کانت، «مفهومی یا انتظام دهنده» و تاریخ نگارانه می شمارد و به هر حال نتیجه می گیرد که رمانتیسم به عنوان یک اصطلاح برای نام گذاری دوره ای از ادبیات به راستی ارزش خود را حفظ می کند

+درج شده توسط مترجم عربی - دکتر مهدي شاهرخ در جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۸۹و ساعت 11:35|