ابزار وبمستر

متــــرجـــــم عـــربی - دکتر مهدي شاهرخ

ادبیات عاشورایی

 

هاشمی ، محمد قاسم

جلال الدین محمد مولوی(وفات 672 هجری)

جلال الدین یکی از بزرگترین و تواناترین گویندگان متصوفه و از عارفان نام آور و ستاره درخشنده و آفتاب فروزنده آسمان ادب فارسی و شاعری حساس و صاحب اندیشه بوده است.

جلال الدین محمد مولوی، اگر چه سنی مذهب بوده ولی کمتر از یک شیعه معتقدراستین در فضائل ائمه سخن نگفته است. در دیوان او، اشعار و اشارات زیادی درباره حضرت علی(ع) وجود دارد و در واقع آن حضرت را از همه برتر دانسته است، برای نمونه چند بیت از اشعار بسیاری که در مدح و منقبت حضرت علی(ع) سروده، نقل می گردد:آن شاه که با دانش و دین بود
براي مطالعه ادامه مطلب لطفاً اين‌جا کليک بفرمائيد
+درج شده توسط مترجم عربی - دکتر مهدي شاهرخ در یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸و ساعت 21:50|

نيما و مكاتب ادبي

نسرين برزآبادي فراهاني

 

به هر حال ادبيات، ادبيات است و علم، علم. رئاليسم هيچ جايي براي تخيل باقي نگذاشته بود. انساني كه زمام اختيار خويش را در كليه ظواهر به دست علم و صنعت سپرده بود، نمي‌توانست تنها روزني را نيز كه عليرغم روياهاي شبانه‌اش براي بروز انرژي‌هاي ناخودآگاه خويش مي‌توانست داشته باشد، با دست خويش ببندد. واقع‌گرايي و واقعيت‌نگري علمي رئاليسم تا جايي پيش رفت كه با تسليم شدن به ناتوراليسم همه احساسات و معنويات انسان را تبديل به مشتي تحريكات عصبي و تأثيرات ژنتيك نمود و تفاوتي ميان يك اثر علمي و يك رمان ادبي قائل نشد. انفجار انرژي‌هاي سركوب شده، اين بار يورش افراطي ديگري را سبب شد كه تخيل، ابهام و ايده‌آليسم را هدف قرار داده بود. عينيت و ابژكيتويته رئاليستي جاي خويش را به ذهنيت و سوبژكتيوتيه سمبوليستي داد. واقعيت علمي تبديل به تخيل شد و پاي ابهام و تأويل پذيري به اثر ادبي گشوده شد. كلمه ديگر نقش ارجاعي از يك دال به يك مدلول مشخص و واقعي را نداشت، بلكه با هاله‌اي از ابهام، هر كلمه‌اي آن چيزي بود كه آفريننده آن انتظارش را داشت.
براي مطالعه ادامه مطلب لطفاً اين‌جا کليک بفرمائيد
+درج شده توسط مترجم عربی - دکتر مهدي شاهرخ در یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸و ساعت 21:49|

ناتورالیسم در ادبیات

ناتورالیسم 1890-1880
    دراواخر امپراتوری ناپلئون سوم در فرانسه،علم یکی پس از دیگری ناشناخته ها را به شناخت رساند وجامعه خورده بورژوازی فرانسه را با رونق صنعت وزراعت و اختراعات و امکانات تازه به اغتشاش فکری واداشت ، در جامه علم گرا ، افزایش شگفت آور آگاهی های عینی ، از عوامل طبیعی وتجربه و تطبیق آن با علم ، باعث یک تحول طبیعی شد، هنرمندان گذشته را مطرودو حال را مغشوش و آینده را ناشناخته دانستند.شیمیدانان روی مواد استخراجی وفیزیک دانان روی اجسام بی جان وطبیعی دانان روی موجودات زنده طبیعت کار کردندکه ناگهان نماینده مکتب ناتورالیسم امیل زولاکه پیرو عقاید داروین وکلو برنارد بودگفت: ما هم باید روی صفات ونهاد آدم ها کار بکنیم، باید عشق ها وهوس ها و تهورات وعادت ها ورفتارهای افراد جامعه رانشان بدهیم ، همانند یک جراح که عملی روی بدن انسان انجام می‌دهد، ماهم باید روی وضع نهادی وروحی واخلاقی ورفتار موروثی افراد کار بکنیم و مکتب ناتورالیسم بر آن شد تاعلوم طبیعی را همانند رئالیست ها با حس واقع بینی وتجربه و تماشا، آن طورکه مشاهده می‌شوند وارد عرصه ادبیات کنند ویک هماهنگی بین جسم وروح پیدا کنندوباهوای تازه ، آئینی تازه،سبکی تازه در ادبیات به وجود آورند.

براي مطالعه ادامه مطلب لطفاً اين‌جا کليک بفرمائيد
+درج شده توسط مترجم عربی - دکتر مهدي شاهرخ در یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸و ساعت 21:48|

مكتبهاي ادبي

در اينجا به شرح روند پيدايش و تكامل و زوال مكتبهاي ادبي مي‌پردازيم كه در اروپا پا به پاي دگرگوني‌هاي اجتماعي پديد آمده‌اند و نماينده نياز جامعه در دوره خاص خود بوده‌اند:

 اولين مكتب ادبي اروپا در قرن شانزدهم يعني در اوج نهضت رنسانس و اومانيسم پديد مي‌آيد، و در قرن هفدهم گسترش مي‌يابد، و داراي اصولي مدوّن مي‌شود. اين مكتب كلاسيسيسم ناميده مي‌شود.
براي مطالعه ادامه مطلب لطفاً اين‌جا کليک بفرمائيد
+درج شده توسط مترجم عربی - دکتر مهدي شاهرخ در یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸و ساعت 21:47|

مکتب رمانتیسیسم در ادبیات

زیرا توده پیشرفته سده نوزده اروپا دیگر نمی توانست سنتهای ملوك الطوایفی (فئودالیسم)وكلاسیسیسم را گردن نهد . از این رو به نویسندگان و هنرمندانی نیاز داشت كه به دلخواه خویشتن وپندارهای بی بندو بار خود خامه بدست گیرند بنابراین شایسته است رمانتیسم را یك مكتب انقلابی و ناقص سنتهای كلاسیسیسم دانست .
براي مطالعه ادامه مطلب لطفاً اين‌جا کليک بفرمائيد
+درج شده توسط مترجم عربی - دکتر مهدي شاهرخ در یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸و ساعت 21:46|

مکتب رئالیسم در ادبیات

 

وقتی در جامعه بورژوازی اروپا عمده ثروت در دست اقلیت ها افتاد، مردم فرانسه، پس ازناپلئون به فکر افتادندکه نظام موجود را به هم بزنند و برای تقسیم عادلانه ثروت ها به دنبال راه حلی علمی وعملی می گشتند که بالاخره نظام جامعه اروپایی به خورده بورژوازی گرایش یافت و این نظام در ادبیات تاثیرگذاشت . نویسندگان و شاعران زمانه درنوشتارهایشان آسیب های مادی واجتماعی را با همه ریزه کاری ها ورازهایش به قلم کشیدند، عادت ها و آداب های بد وخوب اجتماعشان را عریان ساختند، همانند یک نقاش از جامعه خود تصویر دادند وتصویرهای واقعی راعینی وبیرونی نمادین کردند
براي مطالعه ادامه مطلب لطفاً اين‌جا کليک بفرمائيد
+درج شده توسط مترجم عربی - دکتر مهدي شاهرخ در یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸و ساعت 21:45|
« مسار التمثيل العرفاني في الادب الايراني

قصه الفراشه و النار »

نصرالله بورجوادي

تعريب عبدالرحمن العلوي

قصه الفراشه و الشمعه، مضمون تكرر استخدامه من قبل شعراء الفارسيه لاسيما منذ ايام سعدي فما بعد، و يعود ظهور هذا التمثيل في الشعر الفارسي الي القرن الرابع الهجري و ان لم يكن شائعاً حتي منتصف القرن الخامس و السبب في ذلك يعود الي ان فهم هؤلاء الشعراء لقصه الفراشه و النار لم يكن فهماً عرفانياً كما هو الحال عند الحلاج و لا فهماً غرامياً هو الحال عند احمد الغزالي

     لاشك ان النقاط التي اشار اليها احمد الغزالي تكاد تكون نفس ما اورده الحلاج في «طاسين الفهم»، لكن من الانصاف القول ان لغه تعبير الاول اجمل و ذات ايقاع شعري اقوي من لغه الثاني فضلاً عن محتواها الاضخم. و ما يؤكد علي وجود صله واضحه بين افكار الاثنين و تصوراتهما، هي عباره الغزالي التي اوردها ضمن قصه الفراشه: «أفنيت عمرك في عباره الباطن فأين الفناء في التوحيد؟». و هذه العباره مأخوذه بالنص من الحلاج، و قد قالها في حوار مع ابراهيم الخواص (ت 291هـ) و الفناء في التوحيد عند احمد قد عبّرت عنه الفراشه اروع تعبير من خلال احتراقها بالنار.


براي مطالعه ادامه مطلب لطفاً اين‌جا کليک بفرمائيد
+درج شده توسط مترجم عربی - دکتر مهدي شاهرخ در یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸و ساعت 21:45|

« لمعات وجدانية من الشعر الفارسي القديم»

رشید يلوح

 

هذه الابيات من الشعر الفارسي لمعات وجدانية نأمل ان تعطي للقارىء انطباعا ولو اوليا حول شعراء بلاد فارس، حيث يمكنك ان تسمع من الناس عامتهم وخاصتهم ابياتا لكبار الشعراء امثال حافظ ومولانا والفردوسي وسعدي ، تماما كالناس في الكويت او قطر او السعودية، ليبيا او موريتانيا، ان الشعر حالة حضارية وفيض معنوي يختزل في باطنه الكثير من الرسائل ويضفي على التواصل اليومي جاذبية اكثر.


براي مطالعه ادامه مطلب لطفاً اين‌جا کليک بفرمائيد
+درج شده توسط مترجم عربی - دکتر مهدي شاهرخ در یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸و ساعت 21:43|

سمبولیسم در ادبیات

درابتدا این مكتب از سوی مخالفانش «منحل ها» یا «روبه زوال ها» نامیده می شد. اغلب طرفداران این مكتب شعرایی بودند كه علیه تشریفات، سردی و بی تفاوتی مكتب پرنس برخاسته بودند. آنان ورلن و مالرمه را به عنوان سردسته خود برگزیدند. اما سرانجام ژان مورآس درسال 1886 با انتشار بیانیه ای اعلام كرد كه : «بعد از دوران رمانتیسم و پرنس ، ما شاهد عصر سمبولیسم هستیم. انقلابی كه درشعر توسط بودلر آغاز شد سپس از سوی ورلن و مالرمه ، برای استفاده از نماد درآثار ادبی ، تأیید شد». وبدین ترتیب او نام این مكتب را «سمبولیسم» اعلام كرد
براي مطالعه ادامه مطلب لطفاً اين‌جا کليک بفرمائيد
+درج شده توسط مترجم عربی - دکتر مهدي شاهرخ در یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸و ساعت 21:39|

زبان فردوسى و واژگان عربى در شاهنامه

مجيد شريفى

 

درباره واژگان فارسى شاهنامه تحقيقات ارزنده و شايان زيادى صورت گرفته است، اما درباره واژگان دخيل به ويژه واژگان عربى شاهنامه كمتر سخن رفته است.

اين مقاله بررسى و تحقيق مختصرى است درباره واژگان عربى شاهنامه و زبانى كه فردوسى در پديد آوردن آن به كار برده است.مشهور است كه فردوسى در شاهنامه از كلمات عربى استفاده نكرده و براى به نظم كشيدن شاهنامه از واژگان «پارسى سره» بهره جسته است و براى اثبات اين موضوع بيشتر به اين بيت استناد مى‌شود:

«بسى رنج بردم در اين سال سى           عجم زنده كردم بدين پارسى»

در پاسخ بايد گفت، نخست اين كه در همين بيت يك واژه عربى «عجم» وجود دارد. ديگر اين كه درست است كه فردوسى براى زنده گردانيدن مليت ايران و زبان فارسى بيش از ۳۰ سال رنج كشيده است ولى موفقيت او منحصر به بهره‌گيرى و استفاده از واژگان پارسى و داستان‌هاى ملى ايران نيست، بلكه علل و عوامل گوناگونى در موفقيت او دخالت داشته است.
براي مطالعه ادامه مطلب لطفاً اين‌جا کليک بفرمائيد
+درج شده توسط مترجم عربی - دکتر مهدي شاهرخ در یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸و ساعت 21:38|
« رواد الحركه النثريه المعاصره في ايران »

عبدالرحمن العلوي

 

تعتبر المرحله المعاصره من الادب الفارسي مرحله النثر لما شهده النثر من ازدهار لم يسبق ان حققه من قبل علي صعيد المضمون و الاسلوب.

     لا يمكن انكار ما لايران من تراث ادبي عظيم و خليفه ادبيه تمتد لآلاف السنين، حتي انها تعد من اغني المصادر الادبيه في العالم. فقد كانت مركزاً لادب قديم واسع مكتوب و مخلوط علي يد نخبه فكريه و ادبيه. و برهنت الحركه الادبيه الايرانيه الحديثه عن ان النبوغ الادبي الايراني لم يقتصر علي الازمان المندثره، فلازال هذا النبوغ فياضاً حتي اليوم يتجدد بتجدد الزمن و يبدع كلما دعت الحاجه الي الابداع.

 

الفارسيه بين الاخذ و العطاء


براي مطالعه ادامه مطلب لطفاً اين‌جا کليک بفرمائيد
+درج شده توسط مترجم عربی - دکتر مهدي شاهرخ در یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸و ساعت 21:36|
« رباعيات الخيام بين الاصاله و الانتساب »

عبدالرحمن العلوي

 

  اشتهر عمر الخيام خارج ايران كشاعر اكثر من اشتهاره كعالم رياضيات و فلك و فيلسوف. في حين كان اهتمامه العلمي يفوق اهتماه الادبي و الشعري بشكل خاص، بل انه كان يلجأ الي الشعر – حسب بعض المصادر – حينما كان يشعر بالارهاق و العناء من شده الانهماك العلمي، فيتخذ منه وسيله للراحه و الهروب من جديه الحياه الي آفاق الخيال و رحاب الكلمه الحلوه و العباره النابضه بالجمال


براي مطالعه ادامه مطلب لطفاً اين‌جا کليک بفرمائيد
+درج شده توسط مترجم عربی - دکتر مهدي شاهرخ در یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸و ساعت 21:35|

« حميد سبزواري شاعر الاناشيد الحماسيه الالتزام عنوان الشعر »

منير الصائغ

  «الله اكبر.. خميني رهبر»، واحد من أشهر الاناشيد الحماسيه التي رافقت مسيره انتصار الثوره الاسلاميه في ايران، و امتد صداها الي بقيه البلدان، و راحت ترددها الشعوب التي تعاطفت مع الثوره و عشقت قائدها.. ترجم الأديب حميد سبزواري مشاعر الجماهير بصدق، فكان لكلماته وقعها العميق في النفوس.. في الحوار الآتي، نتعرف علي جانب من آرائه في واقع الشعر قبل الثوره و بعدها، و مصطلحي الحداثه و الالتزام في الشعر نقرأه معاً:

     - الاديب الاستاذ حميد السبزواري، في البدء نود أن نتعرف علي تقويمكم لواقع الشعر في الفتره التي سبقت انتصار الثوره؟


براي مطالعه ادامه مطلب لطفاً اين‌جا کليک بفرمائيد
+درج شده توسط مترجم عربی - دکتر مهدي شاهرخ در یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸و ساعت 21:34|

جامعه شناسی سوگواری مذهبی در ایران

بین دو مقوله «دین» و «دینداری» باید تفکیک قائل شد. مفهوم دین مربوط است  به ذات و جوهر دین اما دینداری به رفتار اجتماعی دینداران اشاره دارد. همچنین بر خلاف دین، که مجموعه تعاریف نسبتاً ثابتی  را شامل می‌شود، دینداری، متأثر از تغییر و تحولات اجتماعی و به تبع مقوله ای دائماً متغیر و تحول پذیر است. در نتیجه -صرف نظر از تعدد قرائات و برداشت‌های بشری- اگر بتوان برای تعاریف دین اصالت قائل شد، برای تعاریف دینداری نمی‌توان. چرا که از جامعه ای به جامعه دیگر، و از زمانی به زمان دیگر شکل و بروز آن گونه گون خواهد بود.
براي مطالعه ادامه مطلب لطفاً اين‌جا کليک بفرمائيد
+درج شده توسط مترجم عربی - دکتر مهدي شاهرخ در یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸و ساعت 21:33|
« تكرار معجزه الفردوسي سعدي الشاعر و الناثر الذي احيا الفارسيه »
عبد الرحمن العلوي

 

  فيما كان سعدي في شيراز منهمكا في تاليف ديوانيه «غلستان» و «بوستان»، ‌ترامي الي اذنيه الغزو المغولي لبغداد،‌ عاصمه الدوله العباسيه آنذاك. و صعق سعدي مثل باقي المسلمين لذلك الخبر، و تاثر الي درجه كبيره سيما و قد عاش احلي سني عمره في هذه المدينه الجميله، و قطف من رياض علمها ازهار المعرفه و الحكمه و الادب. و اثارت تلك الحادثه الرهيبه التي هزت العالم الاسلامي قريحه سعدي الشعريه، فانشد قصيده طويله بالعربيه منها الابيات التاليه:

حبست بجفني المدامع لا تجري      فلما طغي الماء استطال علي السكر

نسيــم صبا بغـداد بعـد خرابها     تمنيت لو كانت تمــر عـلي قبري

     لا تدين اللغه الفارسيه بعد الفردوسي لاحد كما تدين لسعدي،


براي مطالعه ادامه مطلب لطفاً اين‌جا کليک بفرمائيد
+درج شده توسط مترجم عربی - دکتر مهدي شاهرخ در یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸و ساعت 21:32|
« تطور الاساليب النثريه في الادب الفارسي »

عبدالرحمن العلوي

 

يعود تاريخ النثر المكتوب في ايران الي زمن موغل في القدم. و تؤكد حركه الترجمه لكثير من الآثار العلميه و الفلسفيه الي اللغه البهلويه، أن النثر في ايران قد اجتاز مراحل كبيره من التطور.

     كان معروفاً لدي الادباء و البلغاء العرب ما كان للمتكلمين بالفارسيه من بلاغه و جزاله بيان و حكمه. و قد اعترف بهذه الحقيقه حتي المتعصبين من الكتاب العرب القدامي. فالجاحظ مثلاً يقول في البيان و التبيين (ج 2، ص 5): «و قد علمنا ان اخطب الناس الفرس، و اخطب الفرس اهل فارس، و اعذبهم كلاماً و اسهلهم مخرجاً و احسنهم ولاءً و اشدهم فيه تمكناً اهل مرو، و افصحهم بالفارسيه الدريه (الحديثه) و باللغه الفهلويه (القديمه) اهل قصبه الاهواز و من احب ان يبلغ في صناعه البلاغه و يعرف الغريب و يتبحرّ في اللغه فليقرأ كتاب «كاروند»، و من احتاج الي العقل و الادب و العلم بالمراتب و العبر و المثلات و الالفاظ الكريمه و المعاني الشريفه فلينظر الي «سير الملوك». كما نراه يقول في موضوع آخر من الكتاب (ص 12): «انا لا نعرف الخطب الا للعرب و الفرس». و ينقل عن ايراني متبحر في اللغه و البلاغه جواباً علي سؤال عن معني البلاغه جاء فيه: «معرفه الفصل من الوصل». و هو ما يعبّر البون الشاسع الذي قطعوه علي صعيد البلاغه.


براي مطالعه ادامه مطلب لطفاً اين‌جا کليک بفرمائيد
+درج شده توسط مترجم عربی - دکتر مهدي شاهرخ در یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸و ساعت 21:31|
« تأثير الثورة الاسلامية على التيار الشعري »

عبدالرحمن العلوي

 

الثورة الاسلامية التي حدثت في ايران وتكللت بالانتصار في الحادي عشر من شباط عام 1979، لم تكن حدثاً مثل سائر الاحداث التي تحدث ثم تنتهي بعد فترة وجيزة، بل كانت حدثا تاريخيا عظيما لم يترك تأثيرا على ايران فحسب، بل على سائر ارجاء العالم، لاسيما العالم الاسلامي. ولم يكن هذا التأثير مقتصرا على صعيد دون آخر أو على البعد السياسي دون باقي الابعاد، وانما ترك بصماته الواضحة على جميع الاصعدة والابعاد.


براي مطالعه ادامه مطلب لطفاً اين‌جا کليک بفرمائيد
+درج شده توسط مترجم عربی - دکتر مهدي شاهرخ در یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸و ساعت 21:30|

برندگان نوبل ادبیات از آغاز تا امروز

جایزه ادبی نوبل، به عنوان معتبرترین جایزه ادبی، فردا برنده خود در سال 2008 را معرفی می‌كند.  

 جایزه نوبل ادبیات، معتبرترین و ارزشمندترین جایزه ادبی جهان به حساب می‌آید. این جایزه همه ساله بسیاری از نویسندگان، شاعران، مقاله‌نویسان، منتقدان و روزنامه‌نگاران را به هیجان می‌آورد و گمانه‌زنی‌های بسیاری را موجب می‌شود.
صرف نظر از جهت‌گیری‌های آكادمی نوبل در رشته ادبیات، به خصوص طی سال‌های اخیر، همواره عده‌ای در طول 108 سال اخیر زبان به تحسین انتخاب‌های آكادمی گشوده‌اند و عده‌ای دیگر نیز به انتقاد از نوبل پرداخته‌اند.

براي مطالعه ادامه مطلب لطفاً اين‌جا کليک بفرمائيد
+درج شده توسط مترجم عربی - دکتر مهدي شاهرخ در یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸و ساعت 21:28|

بحوث في علم اللغات (2 من 2)

 « المفردات الفارسيه في القرآن »

بهاءالدين خرمشاهي

16) زمهرير (وردت مره واحده في سوره الانسان الآيه 13) كتب ادي شير (زمهرير تعني شده البرد، و هي مركبه من «زم» اي البرد و «هرير» اي الباعث او الحافز. و لهذا يقال «ازمهر اليوم» اي اشتد برده» (الالفاظ الفارسيه المعربه، ص 79). و يؤيد الشوشتري هذا الرأي و يقول في شرحه لها: «لقد وردت كلمه (زم) كثيراً بمعني البرد في الكلمات الفارسيه المركبه مثل «زمستان» و «سميرم»، و «شميران» و غيرها. و لم نتمكن من اثبات معني الشطر الثاني من الكلمه الذي فسره مؤلف معجم «البرهان القاطع» بـ«الفاعل» (معجم الكلمات الفارسيه في اللغه العربيه، ص 320).
براي مطالعه ادامه مطلب لطفاً اين‌جا کليک بفرمائيد
+درج شده توسط مترجم عربی - دکتر مهدي شاهرخ در یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸و ساعت 21:26|
« المدرسه الادبيه الجديده »

الادب القصي الايراني المعاصر

عبدالرحمن العلوي

  ظهرت القصه القصيره متاخره في ايران نظرا لتاخر ظهور ترجماتها عن اللغات الاوروبيه. إلا انه سرعان ما امتاز الادب القصصي الايراني. كغيره من الانواع الادبيه الاخري. بمدارسه و رواده.

     بامكاننا ان نعدّ كتاب «مسالك المحسنين» الذي الفه ميرزا عبدالرحيم نجار زاده المعروف بـ«طالبوف» عام 1323 هـ، اول قصه ايرانيه معاصره. و هي قصه امتزج فيها العلم بالخيال و تدور احداثها علي جبل دماوند الشاهق عمليه تسلق فريده قام بها فريق علمي.

     و هناك من لا يعتبر هذا الكتاب قصه او روايه علي اساس ان اسلوبه يختلف عن اسلوب الروايه الحديثه، و انه ليس سوي كتاب رحله علي غرار كتب الرحلات و خواطر السياحه التي اشتهرت بها تلك البرهه.


براي مطالعه ادامه مطلب لطفاً اين‌جا کليک بفرمائيد
+درج شده توسط مترجم عربی - دکتر مهدي شاهرخ در یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸و ساعت 21:25|

علي هامش التلاقح الأدبي

« القوالب الشعريه في الأدب الفارسي »

عبدالرحمن العلوي

الشعر الفارسي و تأثراً منه بالشعر العربي الذي انفتح عليه شعراء الفارسيه و ادباؤها بعد الاسلام، حاكي بشكل عام الشعر العربي في ضروبه و قوالبه و اغراضه الشعريه، و حذا حذوه في عروضه و بديعه. و بل ان اكثر شعراء الفارسيه في القرون الاسلاميه الاولي كانوا يقولون الشعر باللغتين الفارسيه و العربيه بعد ان اصبحت هاتان اللغتان، الرئيسيتين في العالم الاسلامي، و اخذ الاسلام ينتشر علي جناحيهما الي بقاع المعمورة كافه.
براي مطالعه ادامه مطلب لطفاً اين‌جا کليک بفرمائيد
+درج شده توسط مترجم عربی - دکتر مهدي شاهرخ در یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸و ساعت 21:22|

في ضوء التواصل الثقافي

 « التأثير المتبادل بين الفارسيه و العربيه »

عبدالرحمن العلوي

 

اللغه الفارسيه تطلق علي عده لغات متداوله في ايران منذ الهجره الآريه و حتي يومنا هذا. و تعد احدي اللغات «الهندو اوروبيه»(1)، و شهدت عمليه تطور هائله عبر مسيرتها الطويله. فهناك الفارسيه القديمه و الفارسيه الوسطي و الفارسيه الحديثه. كما ان الفارسيه القديمه قد عبرت عن نفهسا بعده لغات و لهجات تختلف عن بعضها اختلافاً كبيراً، كاللغه الماديه و هي لغه الماديين الذين انشأوا دولتهم في همدان حوالي 700 ق. م، و اللغه الافستائيه التي كتب بها كتاب «الافستا» الكتاب المقدس لدي الزرادشتيه. و الشكل القديم لهذه اللغه قد جاء في «الغاثات»(2) و هي خمسه اناشيد دينيه انشدها زرادشت.
براي مطالعه ادامه مطلب لطفاً اين‌جا کليک بفرمائيد
+درج شده توسط مترجم عربی - دکتر مهدي شاهرخ در یکشنبه ۲ اسفند ۱۳۸۸و ساعت 21:19|
مطالب جدیدتر
مطالب قدیمی‌تر